خلاقیت
شنبه ۰۷ اسفند ۱۳۹۵
0 نظر
2152 بازدید

خلاقيت

تعریف خلاقیت

خلاقيت (creativity) عبارت است از تحولات دامنه دار و جهشي در فكر و انديشه انسان، به طوري كه حائز يك توانايي در تركيب عوامل قبلي به طرق جديد باشد و به تعبيري ديگر، خلاقيت عبارت است از به كارگيري كامل توانايي هاي ذهني براي ايجاد يك فكر يا راه حل يا مفهوم نو نسبت به خود شخص خلاق.
در اين تعريف مفهوم "نو" محور اصلي تعريف را در بر مي گيرد و با توجه به آن، براي ديگران توقع و انتظار ايجاد مي شود. اما بايد دانست كه ممكن است يك راه حل، يك فكر و يا يك مفهوم براي ديگران جديد نباشد و ليكن براي خود شخص خلاق، جديد و نو باشد. پس جديد بودن نسبت به خود شخص مهم است نه نسبت به ديگران.

با اين بيان معلوم مي شود كه همه انسانها بنا به اصل تفاوت هاي فردي كه دارند، داراي خلاقيت و نوآوري هستند و نبايد تصور كرد كه خلاقيت منحصر به افراد تيزهوش و با استعداد است. فقط مهم شكوفايي اين استعدادهاست. اين از حكمت خداوند است كه همه افراد بتوانند در يك رشته داراي خلاقيت باشند و هركدام از طريقي به جامعه بشري خدمت نمايند.

خلاقيت مقدمه ظهور استعدادها و ذوق‌هاست و باب آن براي همه بشر باز است، مهم شناختن خود و حركت به سمت اين دريچه است.

خلاقيت را مي توان ديدن چيزها از يك منظرغيرمعمولي و نو، توجه به مسائل از زاويه اي كه هيچ كس ديگر نمي بيند و سپس ارائه رهيافت هاي جديد، غيرمعمولي و اثر بخش دانست.

از تعريف بالا معلوم مي شود كه در مورد مفهوم خلاقيت توافق عمومي وجود ندارد. خلاقيت را مي توان توليد انديشه، راهكار و مفاهيم غيرمعمول دانست كه از ديدن، الهام گرفتن و تشابه سازي مخصوص حاصل مي شود. ممكن است نتيجه اي منفي و يا مثبت داشته باشد حتي سرودن يك بيت شعر بي همتا.

خلاقیت مفهومی است که تعریف‌های آن در طول زمان تغییراتی کرده‌است و پژوهشگران مختلف تعاریف متعددی برای آن ارائه نموده‌اند که البته اشتراک معنایی زیادی دارند.

به عنوان مثال تورنس، خلاقیت را به عنوان نوعی مسئله‌گشایی مد نظر قرار داده‌است. به نظر وی تفکرِ خلاقِ مختصر عبارتست از فرایند حس کردن مسائل یا کاستی‌های موجود در اطلاعات، فرضیه‌سازی دربارهٔ حل مسائل و رفع کاستی‌ها، ارزیابی و آزمودن فرضیهها، بازنگری و بازآزمایی آن‌ها و سرانجام انتقال نتایج به دیگران


تفاوت نوآوري يا ابداع با خلاقيت

ابداع، به معني نوآوري و توانايي ايجاد يك فكر و چيز نو بوده و در ظهور اوليه خلاقيت موثر است. ظهور اوليه ابداع در عالم ماده و حس است. با توجه به اين موضوع، به كارگيري خلاقيت را ابداع مي گويند.

خلاقيت به معناي توانايي تركيب ايده ها در يك روش منحصربه فرد يا ايجاد پيوستگي بين ايده هاست ولي نوآوري، فرآيند اخذ ايده خلاق و تبديل آن به محصول، خدمات و روش هاي جديد عمليات است.

البته خلاقيت و نوآوري چنان به هم تنيده اند كه شايد به دست آوردن تعريفي مستقل از هر كدام دشوار باشد، اما براي روشن شدن ذهن مي توان آنها را به گونه اي مجزا از هم تعريف نمود. خلاقيت پيدايي و توليد يك فكر نو است در حالي كه نوآوري عملي ساختن آن انديشه است.

در واقع ابداع، ماحصل حركتي است كه نقطه آغازين آن خلاقيت و حيطه فكر بوده و يا با به كارگيري تجارب ديگر به صورت يك پديده نوظهور، آشكار گرديده است. در كل مي توان گفت ابداع بدون خلاقيت، بي مفهوم بوده و ليكن خلاقيت بدون ابداع قابل تصور است.

به عبارتي نماد ظاهري خلاقيت، نوشته يا گفتار و يا يك فكر است كه مقد مه ابداع بوده و آن را به صورت يك پديده يا شيء ظاهر مي كند. به عبارتي ديگر تلاش هاي خلاقيت، وسيله اي براي نوآوري است. هم چنين خلاقيت يك فعاليت فكري و ذهني است و بيشتر جنبه عملي دارد.

همان گونه كه ظهور و بروز هر كاري و پيدايش هرچيزي زمينه و پيش نيازهايي دارد، خلاقيت هم همين گونه است. پيش نيازهاي خلاقيت عبارت اند از: هدف، انگيزه، تخيل، تفكرخلاق، هوش، پشتكار، دانش و مهارت و فضاي خلاق.


خصوصیات افراد خلاق

افراد خلاق خیال‌پرداز هستند و رویاهای خود را بهتر به خاطر می‌آورند و ساده‌تر از دیگران هیپنوتیزم می‌شوند. اسکیزوفرنی و خلاقیت به طرقی با هم ارتباط دارند. چون افراد بسیار خلاق در بین بستگان افراد اسکیزوفرن بسیار دیده شده ممکن است پیوند ژنتیکی مستقیمی بین این دو خصوصیت وجود داشته باشد.

مندلسون عنوان کرد تفاوت در تمرکز توجه علت تفاوت در خلاقیت است. اگر کسی بتواند تنها به دو چیز در یک زمان توجه کند فقط یک قیاس ممکن در آن زمان می‌تواند کشف شود، اگر به چهار چیز توجه کند شش مقایسهٔ ممکن وجود خواهد داشت. افراد خلاق توجه نامتمرکز دارند که با سطوح پایین فعال‌سازی قشری همراه است، از سوی دیگر افراد غیر خلاق توجه خود را زیادتر متمرکز می‌کنند و این آن‌ها را از فکر کردن در ایده‌های نوآورانه بازمی‌دارد. مارتیندل وایزنک مطرح می‌کنند خلاقیت یک سندرم بازداری زدایی است. افراد خلاق روش‌های گوناگون اغلب نامأنوسی را به کار می‌برند که معتقدند در خلاقیت بیش‌تر به آن‌ها کمک می‌کند. شاید رایج‌ترین روش، گوشه‌گیری باشد که نزدیک به محرومیت حسی است یعنی شرایطی که انگیختگی قشری را کاهش می‌دهد که این موضوع به علت حساسیت بیش از حد آن‌هاست. این افراد از نظر فیزیولوژیایی بیش‌واکنشی دارند.

افراد خلاق شیفتهٔ تازگی هستند و به دنبال تحریک ذهنی و نه محرک‌های قوی و مخاطره‌آمیز جهان واقعی هستند. با استفاده از پت، یافتهٔ جدید این است که هرس کردن نورونی که در میان سطح عادی و سطح سایکوپاتولوژی واقع شود می‌تواند موجب خلاقیت شود. دلایل دیگری که برای ارتباط نیمکرهٔ راست با خلاقیت وجود دارد این است که افراد خلاق تنها طی این فرایند و نه به طور کلی تکیه بیشتر بر نیمکرهٔ راست دارند.

افراد با خلاقیت بالا دچار ناکارایی در بازداری شناختی هستند که قطعهٔ پیشانی مسئول آن است، بنابراین باید سطوح پایین‌تری از فعال‌سازی قطعهٔ پیشانی را در افراد خلاق مشاهده کنیم که آزمایش‌ها و ارائهٔ تکالیف این فرضیه را تأیید کرده‌است.

افراد خلاق عموماً ویژگی‌های دارند که آنها را از سایر مردم متمایز می‌کند. این ویژگی‌ها که همان ظهور و بروز نیروهای تفکری و تخیلی انسان در منظر و دیدگاه دیگران و تحقق عملکردهای آنها در عالم خارج است، عبارتند از:

هوش:
افراد خلاق، همواره به اندازه کافی از هوش برخوردارند. یعنی لزوماً انسان‌های دارای هوش بالا، انسان‌های خلاقی نیستند. بلکه کسانی خلاق هستند که توانسته‌اند هوش خود را به نحو مطلوبی تربیت و سازماندهی کنند.

فکر سیال:
از توانایی ایجاد سریع تعداد زیادی ایده برخوردار است.

انعطاف‌پذیری ادراکی:
توانایی دست کشیدن از یک قاعده و قانون و چارچوب و یافتن چارچوب‌های جدید را دارند. به بیانی دیگر، ذهن آنها بهتر و سریع تر می‌تواند قالب شکنی کند و به الگوهای جدید دست یابد.

ابتکار:
توانایی و تمایل به ایجاد جواب‌های غیرمعمول و مرسوم را در واکنش به محرک‌های محیطی دارند. تنوع طلبی و بیزاری از انجام کارها به صورت روتین از دیگر خاصیت‌های این ویژگی است.

استقلال رأی و داوری:
به خود متکی بودن و سنجش افکار و ایده‌ها بر مبنای منطق و استدلال به دور از وابستگی‌ها و غوغا سالاری‌ها و عدم تمایل به همرنگی با جماعت از دیگر ویژگی‌های این افراد است.

اعتماد به نفس:
به توانایی خود اعتماد و باور دارند و تصویری واقعی از امکانات و حدود توانمندی‌های خود دارند.

خطرپذیری:
از انتقاد و شکست ترسی ندارند و اشتباهات را فرصت‌هایی برای یادگیری تلقی می‌کنند.

تمرکز ذهنی:
به طور فعال و پرتلاش، هم از نظر ذهنی و هم از نظر عملی، به ایده می‌پردازند.

دانش:
افراد خلاق، سال‌های زیادی را برای کسب دانش و تسلط بر موضوع مورد علاقه خود صرف می‌کنند و علاوه بر آن همواره در حال توسعه دائمی دانش و آگاهی خود هستند.

پیشینه تاریخی:
افراد خلاق، عموماً در زندگی دچار رخدادهای متنوعی بوده‌اند و بعضاً فقدان‌های بزرگی نظیر والدین یا امکانات مالی داشته‌اند. این فقدان‌ها عموماً موجب برانگیختن احساس نیاز شده و فرد را واداشته‌اند تا در جهت رفع نیاز خود به راه حل‌های خلاقانه بیندیشد.

نیاز به کسب موفقیت:
افراد خلاق نیاز دارند در کسب هدف‌های خود، به موفقیت‌هایی دست پیدا کنند. این نیاز منبعی قوی و دلگرم کننده برای تلاش مضاعف فرد در زمینه دستیابی به راه حل‌های تازه، ریسک پذیری بیشتر و تمرکز قوی تر بر روی موضوع است

نام
ایمیل
متن نظر
عبارت داخل تصویر